سواحل زیبای نومانور 104 سال پس از میلاد
تام : کجاست ، کجاست ، کججججججاسسسسست ، طناب ماهیگیری مسخره هی گم میشه ، حالمو بهم زد ، صبرکن یه فکری با طناب معمولی تور میسازم ، آهان آه ، ساخته شد حالا میتونم ماهی بگیرم ، من تور رو به دریا انداختم وقتی بالا کشیدمش یه موجود زشت که تو دستش طناب ماهیگیری من بود توی تور بود ، تام : موجود پست پس کار تو بوده ، موجود : پدر مادر نجاتم بدید ، تام : چی میگی حالت خوشه ، بزار ببرمت خونه ، من اونو به خونه بردم و همچنان هی میگفت پدر مادر نجاتم بده ، تام : بیا این ماهی رو بخور از گرسنگی گیر کردی ، موجود دریایی در صدم ثانیه اون ماهی رو خورد که اصن من نفهمیدم اونو چطوری خورد ، موجود به حرف اومد و گفت : من ارانتری هستم به زبان الفی یعنی خطا ، منم مثل تو یه انسان معمولی بودم تا اینکه
سیاه بیشه 33 سال پس از میلاد
ارانتری : مادر امشب شام چی داریم گشنمه ، مادر ارانتری : ساکت باش ما باید برا تراندویل کار کنیم ، ارانتری : مادر خسته شدم اه من باید حسابمو از اون تراندویل پس بگیرم ، با سرعت به پیش تراندویل رفتم ، تراندویل : کارگر مگه نباید سر کارت باشی ، ارانتری : ساکت باش توچه اربابی هستی که کل روز از پدر و مادر کار میکشی و یه قرونم ته جیبشون نمیزاری ، چون انسانن ، ای الف ها من و پدر و مادرم انسان هستیم ، نه در واقع خر توی عوضی هستیم ، تراندویل : دهنتو ببند براش تنبیهی در نظر گرفتم که تابحال کسی انجام نداده ، فردا صبحش سرم رو از تنم جدا کردن و تمام اعضای داخلی سرمو بیرون کشیدن ، و اعضای داخلی سرمو داخل ماهی گذاشتن بعد به بدنم دوختنش ، بعد با یه جادو زندم کردن و به داخل آب فرستادنم ، اگه ماهی نخورم دیوونه میشم و یاد مادر عزیزم می افتم
سرزمین نومانور 104 سال پس از میلاد
تام : پس که اینطور ، گفتی مادر باید به آتن برگردم و به مادرم سر بزنم ، ارانتری : باشه منم به دریا بر می گردم ولی هیچوقت مهرت از دلم بیرون نمیره ، راستی اسمت چیه ، تام : من تام فورن هستم ، ارانتری : تام بدرود امیدوارم به پیش مادرت برسی ، تام : خدا کنه توهم روزی برسه که مادرتو ببینی ، ارانتری : پسر مادر من هفت تا کفن پوسونده ، تام : منظورت چیه ، ارانتری : این داستان مال هفتاد سال پیشه ، تام : چچچچچچیییییی ، بالاخره تونستم درد یتیم بودن رو درک کنم ، ارانتری یکی از کسایی بود که از خاطرم نمیره