جهان جدید

میخوام یه داستان جدید بنویسم راستی بگم چرا پست ثابت رو پاک کردم چون داشتن انیمه ها زیاد میشدن و وبو پر میکردن ولی هر انیمه جدیدی رو دیدم پست میکنم خب بریم سر اصل مطلب

جهان جدید : شخصیت ها : کراس چیم ( شخصیت اصلی ) بودان-تالیا وار مان-گرینفور-لیو واک شان-ازگ- و کلی شخصیت دیگه

نژاد ها : انسان ها-الف ها-کوتوله ها-جادوگران-دزدها-اورگ ها-گابلین ها-اورها (گرگینه)-انسان های تبعید شده-ترول ها

داستان در مورد پسری در روستات ، پسری زورگو در مدرسه شان زور میگفت ، کراس آن پسر را کشت تا دختری که داشت زده میشد را نجات دهد ، سپس برای اینکه او قتل کرده بود تبعیدش کرده و به زندان انداختندش ، ناگهان مردی جادوگر سر رسید و اورا نجات داد ، او با جادوگر گریخت و داستان هایی را رقم زد

این خلاصش بود و کپی هم نکنید راستی اگه خوب بود تو کامنتا بنویسید که داستانشو پست کنم 

                   

                              

جهان جدید فصل ۴ قسمت ۷

کنچیوا

ادامه فلش بک های آزگ و برکولی

ادامه نوشته

جهان جدید فصل ۴ قسمت ۶

کنچیوا

مبارزه آزگ و برکولی

ادامه نوشته

جهان جدید فصل ۴ قسمت ۵

کنچیوا

بعد مدتها دوباره می‌خوام شروع کنم به ادامه داستان 

با یک قسمت غافلگیر کننده

 

ادامه نوشته

جهان جدید فصل ۴ قسمت ۴

​​تقاطع روئان ۱۳۶ سال پس از میلاد

سرباز : ارباب زوت چرا منتظر موندید دشمن داره حمله می‌کنه , زوت : دشمن غلط کرده , آزگ ( توی دلش ) : زوت اصلا نمیتونه نقشه بکشه چون اسکله کاریشم نمیشه کرد , زوت : فقط میکشیم چون فقط مرگ مهمه ، لیو : ارباب الروند مردان زوت دوره مون کردن دستور چیه ، الروند : سکوس یاکوس بلاکوس ، ناگهان نوری از دستان الروند دمید و مردان زوت را نابود کرد ، الروند : راه به این سادگی نیازی به فکر کردن نیس ، لیو : برا خودم متاسفم ،

مقر سرزمین روشنایی 

برکولی : جنگ داره به خوبی پیش می‌ره ، شاختو می‌شکنیم نکرومانسر ، آنگمار : به به ، فکر نمیکنی برادر که داری زر میزنی ، برکولی : چی آلفرد ، آنگمار : من آلفرد نیستم ، من با روح نکرومانسر تناسخ داده شدم و الان اسمم آنگماره اینو بخاطر بسپار ، برکولی : خائن کثیف می‌کشمت ، آنگمار دلم برای یک مبارزه تن به تن تنگ شده بود ، خانم آشپز : باید غذای خوشمزه ای رو تحویل ارباب برکولی بدم ، ناگهان آشپز صدای مبارزه شنید : خانم آشپز : اون بیرون چه خبره ، آشپز بیرون آمد و نبرد آنگمار و برکولی را دید ، آنگمار : چرا دست خالی میجنگی ای قویترین شوالیه بشریت ، برکولی : تو لیاقت کشته شدن با شمشیر منو نداری ، آنگمار : بگو ترسیدی این وراجیا چیه ، برکولی : تو این طور فکر کن ، آنگمار : حمله سه جانبه خروس چهار دم ، با این حمله آنگمار برکولی را نقش زمین کرد ، آشپز : وای بر من باید ارباب برکولی رو نجات بدم ، آنگمار شمشیرش را بر گردن برکولی گذاشت و گفت : برکولی افسانه ای تو دیگه پیر شدی ، برکولی : بکش و خلاصم کن ، آنگمار : اینو یه مشت ترسو میگن نه کسی که در صد متری رو با انگشتش باز می‌کنه ، آشپز یک گرز برداشت و بر سر آنگمار کوبید ، آنگمار : کدوم خری به من کرم ریخت ، آشپز : من بودم ، برکولی : نه آشپز خودتو وارد این قضایا نکن ، آشپز : منم مثل کسایی که رفتن جنگ سربازم فقط اونا می‌جنگن برای پیروزی و منم می‌جنگم تا غذای خوبی بپزم تا اونا بخورن و قوت بگیرن ، پس منم تو جنگ سهیمم ، آنگمار : اوه اوه چه زر زدنا ، آنگمار با یک مشت آشپز را نقش زمین کرد : برکولی : نهههههههه ، آنگمار : زنیکه کرمو اول تو رو میکشم بعد رییس بی خاصیتتو ، آنگمار با شمشیر نابودگر روح به آشپز حمله کرد و اورا بسیار زخمی کرد در همان لحظه آشپز با تمام توان با گرزی که در دستش بود به آنگمار حمله کرد و گرز را در مغزش فرو کرد ، آنگمار که داشت درد میکشید برکولی از همین لحظه استفاده کرد و با شمشیر زمان آنگمار را نابود کرد ، برکولی به پیش بستر نیمه جان آشپز آمد ، آشپز گفت : فرمانده آیا من سرباز خوبی براتون بودم ، برکولی در حال گریستن گفت : الحق که لقب قهرمان مخصوصته ، و سپس آشپز مرد ، برکولی : تو از هزار تا مرد هم مردتر بودی روحت شاد ، آنگمار کشته شد و هنوز لشکر تاریکی خبری ندارد آیا با مرگ آنگمار شیرازه سپاه از هم میپاشد 

 

جهان جدید فصل ۴ قسمت ۳

سرزمین ریوندل 136 سال پس از میلاد

الروند : هی لیو واک شان سریع لشکر مو بچین بسیوی تقاطع روئان میریم , 

تقاطع روئان 136 سال پس از میلاد

سرباز : فرمانده , الف های ریوندل با چهارصد هزار نفر به ما نزدیک میشن , دوبری : خوبه سرباز , لشکر سمت چپ به فرماندهی دوبری , لشکر سمت راست به فرماندهی لیزا فاتح , لشکر جنوبی به فرماندهی آرگون سویل , لشکر شمالی به فرماندهی مریون کارگزار گاندور , و در قلب لشکر الروند و بودان و برکولی حضور داشتند , زوت : پدر تو در میارم دوبری , در لشکر نکرومانسر در سمت چپ زوت مبارز , سمت راست الیزابت و پادشاه اور ها , لشکر جنوبی با دو گروه گابلین های کوه و گابلین های دشت , لشکر شمالی هم با فرماندهی آزگ و در قلب لشکر آنگمار جادوگر , جنگ با شیپور لشکر مردور آغاز شد , زوت مبارز با تمام نیرو بسوی دوبری تاخت , دوبری : دزد کثیف , دوبری با تیر های آتشین جلوی زوت را می‌گرفت , زوت : مردک خر تیر های چسقلی میخوای جلومو بگیری , دوبری : شنیده بودم مردوری ها بد دهنن اما ندیده بودم , زوت : خاموش شو نمک به حروم , دوبری : آشغال , زره های دوبری آتشین شد و گفت : من دوبری از قهرمانان آتن نمی‌زارم توی بی همه چیز بر من غلبه کنی , مردان من برید و بکشیدشون , زوت : شل مغز , در عرض نیم ساعت کل لشکر دوبری نابود شد , زوت : قبیله من درسته دزدن ولی با دست میتونن یه اژدها رو بکشن , دوبری : پس بگو هر لشکری می‌فرستادن به راحتی میمردن کار تو بود , زوت : اوهوم , حتی کلبورن هم که نیروی خدا گونه داشت تو دستام نابود شد , دوبری : اوننننننننن کلللللبورررررن که ییییه پپپپادشاااااهه روووو توتوتونست بکشه , زوت : آره , ناگهان تالیا با یک لشکر صد نفره آمد , زوت : اوهوم اوهوم همین الان ذکر خیرتون بود , دوبری : تالیااااا اونننننن کلللللبورررررن رووووو کشتههههههه فقطططط فرررراررر کن , تالیا : چی , دوبری : فقطططط بریمممم , تالیا دوبری رو برداشت و برد , دزد : ارباب زوت فرار کردن , با آرامش تعقیب شون کنید , باید به عمق لشکر دشمن حمله کنیم , زوت چه نقشه ای دارد

 

جهان جدید فصل 4 قسمت 2

سرزمین مردور 136 سال پس از میلاد

دیلینگ دیلینگ دینگ ، فردو : همه ی این طلا ها با یاقوت و لاجورد و زمرد و الماس سر جمع میشه یک میلیارد سکه مردوری ، تاجر نقبی : جناب فردو از زمانی که نکرومانسر والا مقام ارباب جهان شدن سکه های مردوری ارزششون بالا رفته ، سرباز فردو وارد شد و گفت : ارباب فردو جناب آزگ دوباره ششصد بچه مدرسه ای رو از دم تیغ گذروند ، فردو : تا انسانها رو نکشه آروم نمیگیره ، آزگو صدا کن ، سرباز : چشم ، تاجر نقبی : ججنااابببب فففرررردوووو مننن میتتترسمممم ، فردو : چیزیت نمیشه سربازا اسکورتت میکنن ، فردو به تالار اصلی رفت ، فردو : میگم آزگ تو با انسانها پدر کشتگی داری ، آزگ : چیه مگه ، فردو : مگه نکرومانسر نگفت بچه هارو نکشید اونا برای تمدن خوبن ، آزگ : نکرومانسر فقط میخواد خودشو بالا نگه داره ، خب بالاخره یه روزی کل زمین مال ما میشه ، فردو : آزگ دهنتو ببند ، اورک کثیف ، آزگ : تاجر آشغال خور ، برت وارد شد و بدون توجه به آزگ و فردو به آنها تنه زد و رفت ، آزگ : هووووووی ، برت : برو بابا ، فردو : عنتر هواست باشه به کی تنه زدی ، برت : خیلی بی ادبی ، اوم دوس نداشتم ، فردو : مرتیکهههههه لوووووووس ، آزگ خنجرش را بر دستش کشید و بسوی برت دوید ، برت چند عکس از جیبش در آورد و گفت : کار منه ، آزگ بر زمین افتاد و از حال رفت ، فردو آب بر صورت آزگ ریخت ، آزگ حالش جا آمد ، فردو گفت : چی در آورد که توی شیطان رنگت پرید ، آزگ : نگو ، اون از من شیطان تره ، فردو : خب بنال ، آزگ : اون چنتا عکس نشون داد از قتل هاش ، فردو : خب ، آزگ : آدمایی که کشته بود رو چشم و زبون و اعضای داخلی مثل معده رو بیرون آورده بود ، و اونا تیکه تیکه شده بود ، جمجمه یارو یه طرف ، استخونای گردنش یه طرف ، و خون ها سیاه رنگ شده بودن ، و بدن ها له شده بودن ، اون نمیکشه اون میترکونه ، فردو بالا آورد و گفت : شاید بتونه جامونو بگیره ، آزگ : منی که انسانهارو به هر صورتی کشتم ، تا حالا اینکارو رو نکردم ، 

سرزمین ریوندل 136 سال پس از میلاد

الروند : منو ببخش کراس ، اگه قدرت بیشتری داشتم نه کیشوارد میمرد ، توهم میتونستی هم حرف بزنی هم راه بری ، و نکرومانسر هم جهانو تصاحب نمیکرد ، پاپینی : الروند تو با نکرومانسر که صدها برابر از کوارتز قویتره جنگیدی ، هنوزم تو قهرمان الف هایی ، مرگ کلبورن هم تقصیر خودت ننداز ، الروند : پاپییییییینیییییییی ، پاپینی : بله خودمم ، جناب بودان با کمک الفسایس و گاندور و آتن یک لشکر یک میلیارد نفره تونسته جمع کنه ، الروند : یک میلییییییاردددددد نفر ، پاپینی : مثل جنگ پونکرو ( جنگی که برای اولین بار نکرومانسر شکست خورد آن هم توسط الروند ) ، پاپینی : حاضری بجنگی ، الروند : دیگه دست ندارم ، چیم هم میبینی ، پاپینی : تو هنوز قهرمان مایی الروند ، الروند از جا برخاست و گفت : چارصد هزار نفرم بگو اضافه کنه ، ریوندل هم میجنگه ، شروع جنگی دیگر ، آیا این جنگ پایان خوشی خواهد داشت ،

کدام

یو بر همگان

از کدوم توی جهان جدید بیشتر خوشتون میاید

1 الروند

2 کلبورن

منتظر کامنتاتون هستم

سایوو

 

جهان جدید فصل 4 قسمت 1

برو ادامه

ادامه نوشته

جهان جدید فصل چهار ( شکست نکرومانسر )

کنچیوا

جهان جدید چهار فصله شد 

کف مرتب

اینارو بزار کنار 

از عنوان فهمیدید این فصل به چی میپردازه پس میرم سراغ شخصیتاش 

کراس چیم-بودان-آرگون-برت بروت-زوت مبارز-گابلین سبز-گابلین آبی-تالیا وار مان-گرینفور-پاپینی-الروند-بانو گالادریل-آرون-تیومن-اووین-مریون-آلفرد اینچل-لیزای فاتح-برکولی اینچل-نکرومانسر-الیزابت-پادشاه اور ها-فردوی بازرگان-عمو جارا-زن عمو نارا-دوبری-ادوارد-چوبین-سیسوس

سایووووووو

جهان جدید فصل 3 قسمت 19

برو ادامه

ادامه نوشته

جهان جدید فصل 3 قسمت 18

برید اودامه

ادامه نوشته

جهان جدید فصل 3 قسمت 17

برو ادامهههههه

ادامه نوشته

قوی ترین شخصیت های جهان جدید تا فصل سوم

سلام

جدیدا گیر دادم به داستانم ، میخوام یازده نفری که تا الان ( فصل 3 ) قویترین هستن تو جهان جدیدو بگم

11-کیشوارد الایار

کیشوارد با احضار مرغ طوفان و با شمشیر صخره ای قطعا جزو ده شخصیت برتره فصل سوم هست

10-برکولیوس اینچل

برکولی مطمنا قویه ، اون با عصای بمبی و شمشیر شکاف دهنده زمان بعد از لیو قویترین شوالیس

9-لیو واک شان

لیو بخاطر نیروی نابود کننده تونست الروند و بودان رو زمین بزنه پس میشه گفت بسیار قویه

8-تراندویل رهبر الف ها

تراندویل قویترین الف سیندار هست و توانایی دستور دادن به گوزن ها و تیرانداز ماهریه

7-بانو گالادریل

بانو گالادریل با توانایی دور زدن مرگ و معجون های جان دهنده جزو خدایان بسیار قدرتمنده

6-الروند

الروند با تاج ویلیا و عمر طولانیش دیگه حرفی برای گفتن نمیمونه

5-بودان

بودان با ورد هایی که میخواند و دعا کردن های جادویی اش از قویترین موجوداته

4-کوارتز ملکه سرزمین روشنایی

کوارتز با عمر جاودانش و شمشیر الهی و زندگی بخشیدن به همه چیز از قویترین موجوداته

3-تام تروید

تام با نیروی جاودانه ای که داره و نیرو های نشان نداده ش میتونم براتون بگم که خیلی خیلی قویه

2-نکرومانسر

نکرومانسر آنتاگونیست اصلی داستان با آنکه قدرتش را نشان نداده اما از جانور زنده ای قویتره

1-کراس چیم دورین

خب معلومه که کراس قویترین قویترینه اون بدون هیچ نیروی جادویی ایی دشمن های زیادیو شکست داده 

خب این پست به مرور جلو رفتن داستان تغییر میکنه

 

 

کدوووووم

سلام

میخوام یه نظر سنجی از شخصیت های جهان جدید بدم

پنج شخصیت رو که از همه بیشتر توی داستان چرت من دوس دارید رو بگید

خوب خودم : 

1-تام تروید 

2-برت بروت 

3-برکولیوس اینچل

4-آلفرد اینچل ( آنگمار )

5-تور فینوه

​​​​​​​شماره های پنج و دو توی فصلای بعدی وارد میشن ( اسپوووویل )

جهان جدید فصل 3 قسمت 16

بروید ادامهههههههه

ادامه نوشته

جهان جدید فصل 3 قسمت 15

برید ادامه

ادامه نوشته

جهان جدید فصل 3 قسمت 14

رتبه کوارتز 133 سال پس از میلاد

لیو و کراس به طبقه نود و سه ( طبقه پنجره ) رسیدند ، کراس : آخیش انگار داشتم کوهنوردی میکردم ، لیو : آه و ناله بسه ، دوستت به کمکمون نیاز داره ، کراس : چرا ، لیو : اون تو طبقه نود با برکولیوس ارباب شوالیه ها روبرو میشه ، کراس : من رفیقمو میشناسم اون انقد ضعیف نیست که ببازه ، لیو : جناب برکولی یه چیز دیگس ، لیو بجای طبقه بالا رفتن به طبقات پایین میرفت ، کراس : هوی لیو چیکار میکنی ، لیو : باید ببینیم برکولی دوستتو کشته یا نه ، کراس : خوب چرا ، لیو : برکولی استاد و کسیه که منو بزرگ کرده ، کراس : باشه ، لیو و کراس به طبقه نود بازگشتند ، و برکولی سنگ شده را دیدند ، کراس : فک کنم کیشوارد یه همچین نیرویی نداشته باشه ، لیو : کار سناتوریوا ست ، کراس : چی ، لیو : سناتور یا سناتوریوا ، از طبقه نود و شش دیگه جای شوالیه سناتورها هستن و رهبر اونا این کار رو کرده ، چون نیروش سنگ کردنه ، برکولی به حرف آمد و گفت : دختر کوچیکم مراقب خودت باش ، کیشوارد به پیش کوارتز رسید و گفت : کوارتز آماده مرگ باش ، کوارتز : تو از الان شوالیه و همسر من هستی ، کیشوارد : درسته جوونی ولی همسن جد جد جد من میمونی ، نمیتونی زنم شی ، کوارتز : حرف مفت نزن 

، کیشوارد به تحت کنترل کوارتز در آمد ، سیسوس : استاد استاد ، چوبین : چی دیدی سیسوس ، سیسوس : استاد ، بانو اون پسره رو تحت کنترل خودش در آورد مثل مردای قبلی ، چوبین : آفرین سیسوس ، حالم از این کارای بانو بهم میخوره ، لیو و کراس به طبقه نود و نه رسیدن ، کراس نفسش را در سینه حبس نمود و آنرا بیرون داد و گفت : ما داریم میام کوارتز ، در قسمت بعدی چه خواهد شد ، آیا کیشوارد با کراس و لیو میجنگد ، سیسوس کیست  

جهان جدید فصل 3 قسمت 13

برید ادامه

ادامه نوشته

جهان جدید فصل 3 قسمت 12

سلام

برید ادامه

ادامه نوشته

بیوگرافی کروت چیم

نام : کروت

نام خانوادگی : چیم دورین

رنگ چشم : سیاه

رنگ مو : سیاه

رنگ پوست : گندمی

وابسته به : کلیسای گابریل

پیشه : جهانگرد

خانواده : کراس چیم ( پدر ) لیو واک شان ( مادر ) الام چیم ( پدر بزرگ ) الویم ( جد ) تورین سپر بلوط ( پدر جد ) لیزا ( مادر بزرگ ) تام تروید ( عموی ناتنی ) سباستین چیم ( عموی ناتنی ) سلکا گابریل ( همسر ) گریم چیم ( پسر )

لباس ها : او یک کت و شلوار سیاه با کروات قرمز میپوشد

بیوگرافی سیسوس

نام : سیسوس

نام خانوادگی : سناتور

رنگ چشم : کهربایی

رنگ مو : بنفش

رنگ پوست : سفید مثل برف

وابسته به : آتن-سناتورها

پیشه : رهبر جدید سناتورها

خانواده : چوبین ( استاد/پدر )

لباس ها : او لباس دلقک هارا برتن دارد

بیوگرافی لنی

نام : لنی

نام خانوادگی : کریوت

رنگ چشم : سیاه

رنگ مو : سیاه

رنگ پوست : گندمی 

وابسته به : یاران کراس-مایارها-الیستارها-آتن

پیشه : خدمتکار کاردین

خانواده : زن عمو نارا ( عمه )

لباس ها : او لباس خدمتکارانه مردهارا میپوشد 

جهان جدید فصل 3 قسمت 11

رتبه کوارتز 133 سال پس از میلاد

لشکر ایزگارد به طبقه هفتاد رسید ، این طبقه بسیار زیبا و پر از گل بود ، اما در این طبقه هیچ پله ای به طبقات بالاتر نبود ، اما در این طبقه چیز شوکه کننده ای در برابر کراس بود ، کشیش روبروی آنها همان لیو دوست کودکی کیشوارد و کراس بود ، کراس : لیو لیو ، تو زنده ای !!!!! ، کیشوارد بر زمین افتاده بود و می گریست ، لیو : لیو کیه من انجی کشیش سی نهم هستم ، تا نکشمتون آروم نمیگیرم ، لیو با ضربه ای وحشتناک نصف لشکر را کشت ، آراگون : آشغاللللللللللل ، آراگون شمشیرش را کشید و بسوی لیو دوید ، اما لیو گردنش را گرفت ، لیو : گمشو کنار ، کراس : تو چقدر بیرحم شدی ، هی آراگون حالت خوبه ، آراگون : آره خوبم ، بودان : چاق سلامتی رو بزارید کنار ، اون حافظش توسط کوارتز از بین رفته ، نمیتونید حافظش رو برگردونید ، الروند : اون دختر نیروی الهی داره باید با یه نیروی الهی باهاش روبرو بشید ، الروند ویلیا را بر سر نهاد و مانند پلنگ بسوی لیو یورش برد ، لیو : فک کنم تو ارباب ریوندل هستی ، الف جاودانه الان میمیری ، لیو در دست هایش یک توپ سیاه ساخت و بسوی الروند روانه کرد ، الروند بسمت دیوار پرت شد ، کیشوارد : بس کن لیو ، بس کن لیو ، بس کن ، بودان : تالیا و گرینفور باید با راه خودمون وارد شیم ، بودان : سینو چا الینی گما گما ، عصای بودان به شکل گرزی بزرگ در آمد ، بودان : گرینفور ، تاللللللللیییییییا ، هر سه نفر با تمام نیرو بسوی لیو دویدند ، بودان نزدیک بود گردن لیو را بزند که شمشیر لیو در شکمش رفت و بر زمین افتاد ، گرینفور و تالیا هم همینطور ، همینا بودید ، کل لشکر کشته شد ، آراگون ، تالیا و گرینفور ، بودان و الروند بیهوش شده بودند ، تیومن : میکشمت ، ناگهان قلب تیومن تیر کشید و بر زمین افتاد ، لیو : پیرمرد بدردنخور ، اووین : پدر حالت خوبه ، لیو : توهم بخواب ، کراس : کیشوارد من و تو موندیم ، سه تا دوست ، اون مارو هم میکشه ، ما توسط دوستمون میمیریم ، کیشوارد اشک هایش را پاک کرد و گفت : این پایان ما نیست ، ما جنگو تموم میکنیم رفیق ، ما حمله میکنیم ، کراس و کیشوارد با عصبانیت سوی لیو دویدند ، بین سه دوست جنگی در گرفت سپس هر سه سوی دیوار دویدند ، لیو : راهی ندارید ، سپس لیو میخواست بسوی کیشوارد شمشیر را بزند ، کیشوارد جاخالی داد و دیوار خرد شد ، کیشوارد در حال افتادن بود که ، کراس اورا برگرداند و همراه لیو به پاین پرت شد ، کیشوارد : کرررررررررررراسسسسسس ، کراس در حال افتادن گفت : به طبقات بالا برو و کوارتز رو بکش ، کیشوارد : باشه کراس ، میرم به طبقات بالا و انتقامت رو میگیرم ، کیشوارد تنها قهرمانی بود که میتوانست کوارتز را بکشد ، آیا لیو و کراس زنده هستند ، 

 

بیوگرافی سلکا

نام : سلکا

نام خانوادگی : گابریل

رنگ چشم : یاقوتی

رنگ مو : سبز

رنگ پوست : سفید

وابسته به : کلیسای گابریل-مایارها-مردور-هفت جناه شیطان

پیشه : رهبر جدید هفت جناه شیطان

خانواده : خواهر مری ( مادر ) نکرومانسر ( خالق/پدر ) ربکا ( خواهر ) کروت چیم ( همسر ) گریم چیم ( پسر )

لباس ها : او زرهی سیاه میپوشد

بیوگرافی کاردین

نام : کاردین

نام خانوادگی : آتنسو

رنگ چشم : طلایی

رنگ مو : سفید

رنگ پوست : گندمی

وابسته به : یاران کراس-مایارها-الیستارها-آتن

پیشه : شاهزاده آتن

خانواده : آقای آتنسو ( پدر ) کوارتز ( خواهر )

لباس ها : او لباس های بنفش میپوشد و عصای پدرش را دارد

بیوگرافی خواهر مری

نام : مری ( خواهر مری )

نام خانوادگی : سرویان

رنگ چشم : سبز

رنگ مو : طلایی

رنگ پوست : سفید

وابسته به : کلیسای گابریل

پیشه : راهب کلیسای گابریل-خدمتکار خصوصی نکرومانسر

خانواده : سلکا ( دختر ) نکرومانسر ( خالق/همسر ) ربکا ( دختر )

لباس ها : لباس مخصوص کلیسا

بیوگرافی عمو جارا

نام : جارا ( عمو جارا )

نام خانوادگی : برت

رنگ چشم : آبی

رنگ مو : قرمز

رنگ پوست : گندمی

وابسته به : جاسوسان نکرومانسر-الیستارها-مایارها

پیشه : حاکم شهر بارادور

خانواده : گراپ ( برادر ) زن عمو نارا ( همسر ) فرت ( برادر زاده ) برت ( پسر برادر زاده ) جیرویی ( پدر خوانده )

بیوگرافی برت

نام : برت

نام خانوادگی : برت

رنگ چشم : آبی-عینکی

رنگ مو : سیاه

رنگ پوست : گندمی

وابسته به : جاسوسان نکرومانسر-الیستارها-مایارها

پیشه : رهبر جاسوسان نکرومانسر

خانواده : عمو جارا ( عموی پدر ) زن عمو نارا ( زن عموی پدر ) فرت ( پدر )

لباس ها : او یک شلوار سیاه میپوشد ، و لباسی برتن ندارد و فقط پالتو میپوشد

 

جهان جدید فصل 3 قسمت 10

رتبه کوارتز 133 سال پس از میلاد

گرینفور : تالیای آشغال !!! خدا ازت نگذره ، نزدیک بود بمیرم ، تالیا : بجا تشکر کردن این حرفا میزنی ، مارو باش پشت کی هستیم ، گرینفور : ساکت باش ، لیزا : تا حالا دعوای یه کوتوله و یه الف رو ندیدم ، گرینفور و تالیا : حرف مفت نزن ، ناگهان کراس از بالای سر لیزا در آمد ، کراس : دختره بالارو نگاه ، لیزا بالا را نگاه کرد ، کراث با شمشیر به سویش می آمد ، لیزا با شمشیر جلوی کراس را گرفت ، لیزا : فک کنم منو نمیشناسی ، و سپس کراس را به ته سالن پرت کرد ، الروند ، ویلیا را بر سر نهاد ، رنگ بر چشمان الروند نبود ، و بسوی لیزا دوید ، لیزا : این الف بیشعور از کجا اومد ، الروند شکم لیزا را پاره کرد و از پشتش در آمد ، لیزا : ابله فک کنم حمله اون نومانوری رو ندیدی ، الروند : تو چی هستی ، سپس چهار فاتح در کنار لیزا ایستادند ، چهار فاتح : ما خودمونو معرفی نکردیم ، ما فیوری-اوور-اگنس-لاتینا هستیم ، بودان : اینو بگیر کراس ، بودان به بسمت کراس گوهری پرتاب کرد ، کراس : چیکارش کنم ، بودان : استفادش کن ، کراس : مصرف کنم !!! ، بودان : نه ابله ، بزارش تو شمشیرت ، کراس گوهر را درون شمشیرش گذاشت ، کراس : داره نور میده ، بودان : این الان یه سلاح الهیه بهشون حمله کن ، کراس با شمشیر الهی به چهار فاتح و لیزا حمله کرد ، بودان : هی پاپینی اون چوب دستی منو بده ، پاپینی : بفرمایید ، بودان : کیشوارد با لشکر به سمت چپ سالن برو ، کیشوارد : چرا ، بودان : میخوام بترکونم ، کراس با تمام نیرو ، چهار فاتح را زمین زد و به لیزا رسید ، لیزا : سپاهیان حمله کنید ، کراس سپاه لیزا را زمین زد و میدوید ، کراس : دیگه نمیتونید جلومو بگیرید ، بودان : ویچینو بیارو اگا ساما ، لیزا بر زمین افتاد ، بودان با خستگی و در حالی که بر زمین افتاده بود گفت : هیچوقت یه جادوگر رو دست کم نگیر ، کراس شمشیر لیزا را بر گردنش نهاد و گفت : میخوای با شمشیرت بمیری ، لیزا : ممممممنوووو ببببببککککش ، کراس : نمیکشمت ، هی کیشوارد به سربازا بگو زخمی هارو درمان کنن ، بعد از درمان میریم برا طبقه های بالاتر ، لیزا هم در برابر ایزگارد شکست خورد ، در طبقات بالاتر چه چیزی منتظر ایزگاردی هاست