سرزمین آتن ( ترندیت و گوین ) 133 سال پس از میلاد

لشکر ایزگارد به ترندیت و گوین نزدیک شد ، فقط نصف روز تا کوارتز مونده ، دیوار های ترندیت و گوین خرد شد و به مغز سرزمین روشنایی رسیدند ، کیشوارد : چقدر اینجا قشنگه ، کراس : فرماندهان و سربازان عزیزی که منو تا اینجا همراهی کردید ، از الان جنگ واقعی شروع میشه ، ابتدا به مقر پلیس نظامی حمله میکنیم و بعد وارد برج 100 طبقه کوارتز میشیم ، سباستین : هی شهردار ما نباید بزاریم اونا رخنه کنن ، سربازهاتو جمع کن ، شهردار : باشه بابا ، سربازا و پلیسا به لشکر شیطانی ایزگارد حمله کنید و بکشیدشون ، هرکی سرشونو بیاره یه جایزه خوب داره ، سباستین : شهردار باید در برج رو ببندیم ، شهردار در حالی که فندکشو برای سیگار روشن میکنه میگه : ادوارد باید در رو باز کنه ، سباستین : ادوارد کیه ، شهردار : ادوارد کشیش محافظ برجه ، اون پسرک رو ده سال پیش اینجا آوردن ، انقد کارش درست بوده که برکولی اونو تبدیل به یه کشیش کرده ، سباستین : ییییییه کشیش ، شهردار : کارش خیلی درسته ، سباستین : پس دیگه عمرا بتونن وارد برج بشن ، گرینفور : کراس به ما حمله شده ، کراس : الان میام ، ناگهان یکی چاقو را زیر گلوی کراس گذاشت ، مرلین : تکون نخور و گرنه میمیری ، کراس : تو چرا مرلین ، تو آراگون رو نجات دادی پس چرا میخوای منو بکشی ، مرلین : من نمیخوام بکشمت ، این رسم روزگاره ، کراس : چی میگی ، مرلین : برای اینکه سرتو از تنت جدا نکنم ، بدون هیچ جلب توجهی ، همراهم بیا ، مرلین کراس را به شهرداری برد ، شهردار : باریکلا مباشر گاندور ، مرلین : من اینکارو برای تو و بانوت نکردم ، من اینکارو برای سربلندی سرزمین مادریم گاندور کردم ، گرینفور : کراس ، کراس ، تالیا کراس نیست ، تالیا و آراگون : یعنی چی نیست ، فک کنم ، شهردار گوین گرفتتش ، باید بریم شهرداری ، آراگون ، تالیا و گرینفور به شهرداری رفتند ، جلوی در شهرداری سباستین جلویشان را گرفت ، سباستین : کجا کجا ، گرینفور : صدمه ای به کراس بزنی ، گوشت چرخ کردت میکنم ، سباستین : کار من نبود ، کار رفیق خودتون همون مباشر گاندوره ، آراگون : چیییییی ، این از مرلین بعیده ، گمشو کنار ، سباستین : راه باز جاده دراز ، آنها وارد شهرداری شدند ، شهردار : هی تو برو به اون اتاق تا جایزتو دریافت کنی ، منم اینو میکشم ، مرلین : منو ببخش کراس ، شهردار : خب خب خب الان میکشمت ، ناگهان تالیا و گرینفور و آراگون وارد شدند ، شهردار : عوضیا ، تکون بخورید میکشمش ، تالیا از پشت شهردار در آمد و گفت : توهم تکون بخوری میکشمت ، برو کراس ، شهردار : سباستین کمک کن ، سباستین : بای بای شهردار جون ، آراگون من میرم تو اون اتاقه تا حساب مرلینو برسم ، شهردار : به نفعته که نری ، آراگون : چی میگی ، شهردار : اون تو یه اورک وحشی اسیر شده ، الان رفیقت غزل خداحافظی رو خونده ، شیطططططان ، تالیا بکشش ، تالیا : باشه ، شهردار کشته شد ، آراگون وارد اتاق شد ، آراگون : مرلین ، مرلین ، ناگهان اورک بر سر آراگون پرید ، آراگون : عوضضضییییی ، اورک کشته شد و آراگون پیش مرلین رفت ، مرلین خونین و مالین بر زمین افتاده بود ، مرلین : منو ببخش آراگون ، اگه بد بودم ، اگه کار اشتباهی ازم سرزد ، اینو به کراس ، گرینفور ، تالیا ، کیشوارد ، پاپینی و خانم اووین بگو ، برای گاندور پادشاه خوبی شو ، و صلح رو برگردون ، خداحافظ ، آراگون : مررررررلیییییین ننننننننننننه ، آراگون با جنازه مرلین بازگشت ، همه عزاداری کردند ، 

سرزمین آتن ( رتبه کوارتز ) 133 سال پس از میلاد

برکولی : شهردار هم هیچ غلطی نکرد ، ادوارد از دروازه ها محافظت کن ، ادوارد : من ادوارد نگهبان دروازه برج کوارتز ، چهل و یکمین کشیش تا پای جان میجنگم ،