جهان جدید فصل 3 قسمت 9
رتبه کوارتز 133 سال پس از میلاد
سربازان ایزگارد به طبقه پنجاهم رسیدند اما آنها با چیز خطرناکتری روبرو شدند ، یک لشکر از زنان روبروی آنها بود ، و پنج کشیش آنها را رهبری میکردند ، یکی از کشیش ها : من لیزای فاتح کشیش سی و سومم ، چهار کشیش دیگر : ماهم چهار فاتح شاگرد بانو لیزا هستیم ، کراس : منم کراس نوه تورین و فرمانده ایزگارد هستم ، لیزا : تو از نسل شیطانی ، کسی که با ایزگارد باشه مثل یه اورک میمونه ، کیشوارد : هی دختره بلبل درازی نکن ، کراس بزنم لهش کنم ، کراس : جواب ابلهان خاموشیه ، ما از این طبقه رد میشیم اما به سختی ، لشکر کوارتز در مقابل لشکر ایزگارد ایستاد ، تیومن : سپاهیان بتازید ، جنگ در گرفت ، تیومن با سه هزار نفر سوی چهار فاتح دوید ، تیومن : چهارتا دختر میخوان منو نفله کنن ، مگه مردونگی از بین رفته ، یکی از چهار کشیش : پیرمرد نومانوری بجنگ ، کشیش دیگر : فیوری اون شاه قدرتمند نومانوره ، فیوری : چیییییییی ، تیومن با شمشیر سمت فیوری تاخت و شمشیر را در شکم او فرو کرد ، فیوری : ای ابله ، گینی سوگو لالالا فی ، شمشیر تمیز بدون خونریزی از بدن فیوری بیرون آمد ، تیومن : جادوگر عوضی ، تیومن تبرش را در آورد و چرخاند و بسوی فیوری یورش برد ، از آن طرف گرینفور بدون فکر کردن بسوی لیزا تاخت ، لیزا : شنیده بودم کوتوله ها ابلهن ولی نه انقدر ، لیزا شمشیرش را در هوا چرخاند و آنرا در زمین فرو برد ، از زمین قندیل های غول آسای یخ بیرون زد و گرینفور را در برگرفت ، تالیا : مزه اینو بچش دخترک ، تالیا دستش را گرد کرد و سپس از دست تالیا کره ای جادویی بیرون زد و آنرا بسمت قندیل ها پرت کرد ، قندیل ها خرد شد ، آیا گرینفور زنده است ، چه اتفاقی رخ خواهد داد