جهان جدید فصل 4 قسمت 2
سرزمین مردور 136 سال پس از میلاد
دیلینگ دیلینگ دینگ ، فردو : همه ی این طلا ها با یاقوت و لاجورد و زمرد و الماس سر جمع میشه یک میلیارد سکه مردوری ، تاجر نقبی : جناب فردو از زمانی که نکرومانسر والا مقام ارباب جهان شدن سکه های مردوری ارزششون بالا رفته ، سرباز فردو وارد شد و گفت : ارباب فردو جناب آزگ دوباره ششصد بچه مدرسه ای رو از دم تیغ گذروند ، فردو : تا انسانها رو نکشه آروم نمیگیره ، آزگو صدا کن ، سرباز : چشم ، تاجر نقبی : ججنااابببب فففرررردوووو مننن میتتترسمممم ، فردو : چیزیت نمیشه سربازا اسکورتت میکنن ، فردو به تالار اصلی رفت ، فردو : میگم آزگ تو با انسانها پدر کشتگی داری ، آزگ : چیه مگه ، فردو : مگه نکرومانسر نگفت بچه هارو نکشید اونا برای تمدن خوبن ، آزگ : نکرومانسر فقط میخواد خودشو بالا نگه داره ، خب بالاخره یه روزی کل زمین مال ما میشه ، فردو : آزگ دهنتو ببند ، اورک کثیف ، آزگ : تاجر آشغال خور ، برت وارد شد و بدون توجه به آزگ و فردو به آنها تنه زد و رفت ، آزگ : هووووووی ، برت : برو بابا ، فردو : عنتر هواست باشه به کی تنه زدی ، برت : خیلی بی ادبی ، اوم دوس نداشتم ، فردو : مرتیکهههههه لوووووووس ، آزگ خنجرش را بر دستش کشید و بسوی برت دوید ، برت چند عکس از جیبش در آورد و گفت : کار منه ، آزگ بر زمین افتاد و از حال رفت ، فردو آب بر صورت آزگ ریخت ، آزگ حالش جا آمد ، فردو گفت : چی در آورد که توی شیطان رنگت پرید ، آزگ : نگو ، اون از من شیطان تره ، فردو : خب بنال ، آزگ : اون چنتا عکس نشون داد از قتل هاش ، فردو : خب ، آزگ : آدمایی که کشته بود رو چشم و زبون و اعضای داخلی مثل معده رو بیرون آورده بود ، و اونا تیکه تیکه شده بود ، جمجمه یارو یه طرف ، استخونای گردنش یه طرف ، و خون ها سیاه رنگ شده بودن ، و بدن ها له شده بودن ، اون نمیکشه اون میترکونه ، فردو بالا آورد و گفت : شاید بتونه جامونو بگیره ، آزگ : منی که انسانهارو به هر صورتی کشتم ، تا حالا اینکارو رو نکردم ،
سرزمین ریوندل 136 سال پس از میلاد
الروند : منو ببخش کراس ، اگه قدرت بیشتری داشتم نه کیشوارد میمرد ، توهم میتونستی هم حرف بزنی هم راه بری ، و نکرومانسر هم جهانو تصاحب نمیکرد ، پاپینی : الروند تو با نکرومانسر که صدها برابر از کوارتز قویتره جنگیدی ، هنوزم تو قهرمان الف هایی ، مرگ کلبورن هم تقصیر خودت ننداز ، الروند : پاپییییییینیییییییی ، پاپینی : بله خودمم ، جناب بودان با کمک الفسایس و گاندور و آتن یک لشکر یک میلیارد نفره تونسته جمع کنه ، الروند : یک میلییییییاردددددد نفر ، پاپینی : مثل جنگ پونکرو ( جنگی که برای اولین بار نکرومانسر شکست خورد آن هم توسط الروند ) ، پاپینی : حاضری بجنگی ، الروند : دیگه دست ندارم ، چیم هم میبینی ، پاپینی : تو هنوز قهرمان مایی الروند ، الروند از جا برخاست و گفت : چارصد هزار نفرم بگو اضافه کنه ، ریوندل هم میجنگه ، شروع جنگی دیگر ، آیا این جنگ پایان خوشی خواهد داشت ،
من گوجو مدیر این وبلاگم و در مورد هر انیمه ای که میبینم براتون پست میزارم