دنیای انیمه

رتبه کوارتز 133 سال پس از میلاد

لیو همراه کراس از دیوار برج بالا میرفتند که به یک طبقه پنجره دار برسند ، لیو : گفته باشم تا برسیم به طبقه پنجره دار ما با هم دشمنیم ، کراس : باشه ، ناگهان لیو لیز خورد و داشت به پایین می افتاد که ناگهان کراس دستش را گرفت ، کراس : دختر مراقب باش ، از آن طرف کیشوارد در طبقه نود به چیزی بر خورده بود ، کیشوارد : هی مرد تو کی هستی ، مرد : من ارباب طبقه نود و ارباب کل کشیش های شوالیه و یک مایار هستم ، نامم برکولیوس اینچله ، کیشوارد تا کلمه برکولی را شنید شمشیر از دستش افتاد ، کیشوارد : ببببرکووولییی اسسسممششم تترسسناککه ، برکولی : چهار ستونت ریخت ، میدونم ابله ، کیشوارد : فک کنم داداش اشتباه کردی شمشیر از دستم افتاد چون میدونم عرضه جنگ باهاتو ندارم اما عرضه شو آماده کردم ، کیشوارد بدون هیچ ترسی بسوی برکولی دوید ، اما شمشیرش توسط شمشیر برکولی خرد شد ، برکولی : بچه این شمشیر به شمشیر زمان معروفه که براحتی هر چیز رو خرد میکنه ، کیشوارد : قدرتمندی اما خیلی شاسگولی ، برکولی : مردک به کی گفتی شاسگول ، چشمان و ظاهر برکولی مثل زمانی شد که الروند ویلیا را بر سر میگذارد ، کیشوارد : تو تاجی مثل ویلیا داری ، برکولی : من مثل اون الروند وابسته به ویلیا نیستم ، این نیروی درونی منه ، کیشوارد : پس بچرخ تا بچرخیم ، کیشوارد یک شمشیر ساخته شده از الماس رو کرد ، برکولی : آوووووو ، کیشوارد با شمشیرش بسوی برکولی دوید و شمشیر را در شکم برکولی کرد ، برکولی : تو تو تو چچچچججورری تونننستتتی مممننو شششکاف بببدی ، کیشوارد : من چجوری تونستم تورو ، برکولی : انگار موقع مرگمه ، هههه تو تمام نیرومو ندیدی بچه ، فقط اینو بدون که نمیتونی ارباب رو شکست بدی ، ناگهان یک عصا از دور بسوی برکولی آمد ، برکولی : رفیق من اومدی ، بچه جنگ تموم نشده ، برکولی در دستانش توپ های جادویی درست میکرد و بسوی کیشوارد فرستاد ، و فکر کرد کیشوارد مرده ، برکولی : بچه این چطور بود ، فکر کردی من احمقم که به تو ببازم ، کیشوارد شمشیرش را وارد زمین کرد و از زمین خاک های گنده بیرون زد و برکولی را اسیر کرد ، کیشوارد : دادا خدا حافظ ، برکولی : کجا میری ، بعد از رفتن کیشوارد ، چوبین پیش برکولی آمد و گفت : آشغال نتونستی از پسش بر بیای ، سپس چوبین با نیرویش برکولی را سنگ کرد ، آیا کیشوارد کوارتز و چوبین را شکست میدهد ، لیو و کراس چه میکنند