رتبه کوارتز 133 سال پس از میلاد

طبقه نود و هشتم ، آغاز خاطرات ، سیسوس با یک پتک بزرگ روبروی کراس و لیو قرار گرفت ، سیسوس : یه قدم جلوتر بزارید گوشت کوبیده میشید ، کراس خندید و گفت : برو بچه با ما بازی نکن ، لیو : اون راس میگه ، کراس : چی ، سیسوس پتک را بسوی لیو و کراس پرت کرد ، پتک چرخید و چرخید و چرخید و از بالای سر کراس و لیو گذشت ، کراس : بچه سنگ اندازی نکن بزار بریم ، سیسوس : اگه بزارم برید چوبین گوشمو میبره ، کراس : خوب ما چوبین رو میکشیم ، سیسوس : چوبین پدر منه نمیزارم بهش نزدیک شین ، لیو : سیسوس ، مگه آرزو نداشتی که بری شهربازی ، بری پارک ، راحت باشی ، اگه بزاری ما بریم همه ی اینکارا رو برات میکنم ، سیسوس : من به پدرم خیانت نمیکنم ، کراس : بچه از روحیت خوشم اومد بیا بجنگیم ، سیسوس : باشههههههههه ، سیسوس و کراس با هم درگیر شدند ، کراس شمشیر را بر گردن سیسوس گذاشت ، سیسوس گریه کرد و گفت : دوس دوس دوس داشتم یه خاخاخانواده خوب داشته باشم ، منو ببرن شششهربازی ، برام خوراکی بخرن ممممثل بببچه های عادی ، خوب اشکالی نداره توی زندگی بعدیم بدستش میارم ، کراس : بچه آزادی ، سیسوس : چی تو منو نکشتی ، کراس : دلم به حالت سوخت ، پسر خوشکلی مثل تو نباید اینجا باشه ، قول میدم مثل یه برادر بزرگ ازت محافظت کنم ، سیسوس : آزادید برید ولی قول بدید که زنده برگردید ، لیو و کراس به طبقه نود و نهم رفتند ، چوبین به دیوار تکیه داده بود و سیگار میکشید ، لیو : هی چوبین ما اینجاییم ، چوبین : خوب باشید ، کراس ( در دلش ) : اون داره یه چیزی رو لاپوشونی میکنه ، ناگهان کیشوارد از پشت سر به کراس حمله کرد ، کراس جاخالی داد و گفت : هی کیشوارد خل شدی داری به من حمله میکنی ، کیشوارد : تو کی هستی ، کراس و لیو : هان ، چوبین : کار بانوه ، اونو تحت کنترل خودش گرفته ، کراس : کیشوارد من کراسم رفیق بیست و چند سالت ما از بچگی با هم دوست بودیم ، کیشوارد به یاد بیار ، کیشوارد : ببخشید ولی من شمارو نمیشناسم ، کیشوارد با تمام نیرو بسوی کراس و لیو دوید ، کراس : لیو برو اونور شمشیر اون ، خیلی قویه ، کراس و لیو جاخالی دادند ، ناگهان از شمشیر کیشوارد صخره های بزرگ بیرون زد ، در ادامه چه خواهد شد ، آیا کیشوارد به پیش دوستانش بازمیگردد