جهان جدید فصل 3 قسمت 19
رتبه کوارتز 133 سال پس از میلاد
پیکتو پیکتو پیکتو ( صدای دویدن اسب ) ، برت به آتن رسید ، برت : عههههههه چقدره که قشنگ و تو دل بروه ، ناگهان مردی به برت زد ، برت شمشیرش را در آورد و میخواست گردن آن مرد را جر بدهد ، مرد : داداش انگار بچه اینورا نیستی ، برت : ساکت شو دیگه نبینم سر تو مثل گاو بندازی و بری ها ، مرد گفت : برو بابا ، مرد سکه های برت را زد و رفت ، برت : عه سکه هام کوش ، کار اون دزد عوضیه ، آشغال بی خاصیتتتتتتتتتتت ، مرد ( تو دلش ) : کله یارو باد کرده با اون بیلبیلکش میخواد منو بکشه ، برت : واسا واسا ، مرد : عمرا و گرنه با اون تبدیلم به کباب برگ میکنی ، برت : کاریت ندارم احمق ، مرد : برو بابا ، ناگهان برت جلوی مرد ظاهر شد و با دستش راستش قلنج های دست چپش را میتکراند و گفت : خب خب خب عوضی لاشی ، پدر تو در میارم ، مرد : تو که گفتی کاریم نداری ، برت : آخه مرد حساب کدوم اسکلی حرف تعقیب کننده شو ، الان یه دماری از روزگارت در بیارم که حتی ققنوس هم بحالت گریه کنه ، مرتیکه دزد بی خاصیت آشغالی گدا ، چند دقیقه بعد ، مرد دزد تکه تکه شد و اعضای بدنش بیرون زده بودند ، و چشم ها و زبانش له شده بیرون آمده بود ، برت : حقته تفاله خیابونی ، جوری که برت آن مرد را کشت تا بحال کسی انجامش نداده بود ، کراس و کوارتز شکم هم را دریدند ، کوارتز در ثانیه ای سالم شد اما بدنش شکست و خرد شد ، کراس با شکم پاره شده به بستر کیشوارد آمد ، کراس : کیشوارد زنده ای سالمی ، کیشوارد : ننننمیییییتتتتتوننننننممممم ، حرف بززززززنننننمممم رگ های سیاه دور گردن کیشوارد پیچید اورا خفه کرد و کیشوارد مرد ، کراس و دوستانش پیروز شده و کوارتز را شکست دادند
سرزمین تاریکی 133 سال پس از میلاد
نکرومانسر : فرماندهان هفت جناه حاضر شوید ، محافظ سرزمین روشنایی مرده ، نوبت ماست که به اونجا رخنه کنیم و پیروز میدان بشیم ، فرماندهان هفت جناه آمدند ، الیزابت : خب حالا که کوارتز مرده کی از این سرزمین محافظت میکنه ، فردو : فک کنم شوالیه ها ، زوت زون : فرق نمیکنه کدوم خری رهبر میشه مهم نابودی سرزمین نابودیه ، آزگ خنجر را بر دستش کشید و گفت : اوم ، مشتاق نابودی برکولی اینچلم ، گابلین آبی : نابودی نابودی ، گابلین سبز : خاک تو سر یه زره فک کن شاید یه تله بزرگ جلومونه ، آلفرد که نیرویش دست خودش نبود و توسط نکرومانسر کنترل میشد گفت : برکولی انقدر عاقل نیست که از این کارا بکنه ، اما ما الروند و گالادریل رو روبرومون داریم ، و همینطور اون بودان احیا شده معلوم نیس قدرتش چیه ، هفت جناه : حق با آنگماره ، نکرومانسر میخوام برای این جنگ هفت جناه رو به هشت جناه تغییر بدم ، هفت جناه : چی ، نکرومانسر : ساکت ، وارد شو فرمانده هشتم ، فرمانده هشتم رهبر اور ( گرگینه ) های دشت بود ، رهبر اور ها : خوشحالم که عضو همچین سازمانی شدم ، تا الروند رو نکشم آروم نمیگیرم ،
سرزمین نومانور 133 سال پس از میلاد
همه چیز به سابق برگشت ، همه سالم برگشتن اما دیگه کیشوارد نبود ، کراس هم بخاطر ضربه آخرش فلج ذهنی و بدنی شد ، و لیو از مراقبت میکرد ، لیو : کراس به همون حالتت برگرد ، برکولی به حکومت رسید ، و اونها داشتن خودشونو در برابر جنگ اصلی آماده میکردن
پایان فصل سوم
من گوجو مدیر این وبلاگم و در مورد هر انیمه ای که میبینم براتون پست میزارم